حالت تاریک
شنبه, 24 آبان 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی کردتودی هستید؟
گروس، جایی که تاریخ بر دار می‌تند
«کردتودی» گزارش می‌دهد؛

گروس، جایی که تاریخ بر دار می‌تند

در سرزمینی که نخ‌ها بوی گل سرخ و پوست گردو می‌دهند، فرش گروس نه زیرانداز خانه‌ها، که زبان بی‌صدای قرن‌هاست؛ نخی که فرهنگ، عشق و ایستادگی زنان و مردان بیجار را به هم می‌دوزد و از دل هر گره، داستانی از زندگی جاری می‌سازد.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، فرش گروس نمادی زنده از استمرار تمدن در سرزمین بیجار است، سرزمینی که کاوش‌های باستان‌شناسی در تپه‌ها و آثارتاریخی آن، خبر از وجود زیستگاه‌های انسانی را تا هفت هزار و پانصد سال پیش تأیید کرده‌ است.

در این بافت تاریخی عمیق، فرش گروس نه‌تنها به‌عنوان یک صنعت دستی، بلکه به‌عنوان «نخ تاریخ» شکل گرفته است؛ نخی که هویت فرهنگی، باورهای کهن و روابط اجتماعی را از نسلی به نسل دیگر بافت کرده است، هر گرهٔ این فرش، بیش از یک عمل فنی، نشانه‌ای از مقاومت فرهنگی در برابر فراموشی است و هر طرح، از جمله «لچک»، «بگ چشمه»، «چنار» یا «گل فرنگی»، زبانی نمادین از ارتباط مردم گروس با طبیعت، آب و کوه است.

این هنر در طول قرن‌ها، با تغییرات سیاسی و اجتماعی سازگار شده، اما هرگز از ریشه‌هایش جدا نشده است، حتی در دورانی که بافت ماشینی جای خود را در بازار باز کرد، بیجار به‌ویژه روستاهای بخش کرانی همچنان وفادار به روش‌های سنتی ماند، استفاده از پشم بومی، رنگ‌های گیاهی مانند پوست گردو، گل سرخ و مرزه و بافت با دستگاه‌های چوبی قدیمی، نشانه‌ای از این وفاداری است.

این پایداری، فرش گروس را از فرش‌های دیگر مناطق متمایز کرده و آن را به یکی از گران‌بها‌ترین انواع فرش ایرانی تبدیل نموده است، در حالی که امروز نیز موزه‌های جهان، از لندن تا توکیو، نمونه‌های آن را در مجموعه‌های خود نگهداری می‌کنند.

اما فراتر از ارزش فرهنگی، فرش گروس نقشی کلیدی در اقتصاد شهرستان بیجار ایفا می‌کند، بیش از ۸۰ درصد جمعیت بیجار در بیش از ۲۲۸ روستا زندگی می‌کنند و فعالیت اصلی آن‌ها بر کشاورزی و دامداری استوار است، در این بستر فرش‌بافی، به‌ویژه برای زنان، به عنوان منبع درآمدی پایدار و خانگی عمل می‌کند.

برآوردها حاکی از آن است که بیش از ۱۲۰۰ خانوار در بیجار به‌طور مستقیم در این صنعت فعالیت دارند و درآمد ماهانهٔ بسیاری از آن‌ها به‌صورت معناداری وابسته به فروش فرش است، این درآمد، نه‌تنها معیشت خانواده‌ها را تأمین می‌کند، بلکه جلوی مهاجرت جوانان از روستاها به شهر را نیز گرفته است.

در دهه‌های اخیر تقاضای روبه‌رشد برای فرش گروس در بازارهای داخلی و خارجی، به‌ویژه در کشورهای آسیایی و اروپایی، باعث شده تا این صنعت از حالت یک فعالیت سنتی، به بخشی از اقتصاد مقاومتی تبدیل شود، فروش مستقیم از طریق نمایشگاه‌ها، پلتفرم‌های دیجیتال و کارگاه‌های بوم‌گردی، امکان عبور از واسطه‌ها را فراهم کرده و سهم بیشتری از سود را به دست تولیدکننده رسانده است.

این تحول زمینهٔ ظهور «خانه‌های فرهنگی فرش» در روستاهایی مانند یاسوکند، کرانی و بابارشانی را فراهم کرده که همزمان هم به‌عنوان محل بافت و هم به‌عنوان فضای آموزشی و گردشگری عمل می‌کنند، همزمان فرش گروس به‌عنوان بستری برای تقویت نقش زنان در جامعه عمل کرده است، بسیاری از بافنده‌های جوان، امروز نه‌تنها خانه‌دار، بلکه سرپرست خانوار هستند و درآمد فرش‌بافی، استقلال اقتصادی و اجتماعی آن‌ها را تقویت کرده است.

این تغییر تأثیری عمیق بر ساختار جمعیتی منطقه گذاشته است، جوانان بیشتری تمایل دارند در روستاهای خود بمانند و خانواده تشکیل دهند، زیرا بستر کسب‌وکار پایداری در اختیار دارند، در نتیجه برخلاف بسیاری از مناطق روستایی کشور که با کاهش جمعیت مواجه‌اند، برخی دهستان‌های بیجار شاهد رشد پایدار نفوس هستند.

با این وجود چالش‌هایی همچنان پابرجا است، فقدان برند ملی «گروس»، رقابت با فرش‌های ماشینی با برچسب دست‌باف و نبود بازاریابی هوشمند، موانعی بر سر راه گسترش این صنعت هستند، همچنین کاهش علاقهٔ نسل جوان به یادگیری این هنر، خطر نسل‌کشی فرهنگی را به‌دنبال دارد.

با این حال اقداماتی مانند جشنوارهٔ عکاسی فرش «ماسی درهم»، گامی هوشمندانه در جهت معرفی فرش گروس به نسل دیجیتال است، نه با تبلیغ، بلکه با خلق فضایی برای تجربهٔ بصری و عاطفی از این هنر که در نهایت فرش گروس تنها یک کالا نیست؛ بلکه پارچه‌ای است که در آن تار تاریخ و پود اقتصاد با هم بافته شده‌اند.

این فرش گواهی است بر اینکه در بیجار، فرهنگ نه مانع توسعه، بلکه موتور آن است و هر بار که یک فرش گروس در خانه‌ای در تهران، لندن یا توکیو گسترده می‌شود، نه‌تنها زیبایی‌ای عرضه می‌شود، بلکه صدایی از قلب کوه‌های گروس به جهان می‌رسد، صدایی که هفت هزار و پانصد سال است سکوت نکرده است.  

در همین راستا گفتگوی تفصیلی خبرنگار کردتودی با مهدی سلطانی رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بیجار را به اختصار مطالعه می‌کنید.

https://img9.irna.ir/old/Image/1394/13940618/81753095/N81753095-70152245.jpg

کردتودی: جشنواره ملی عکس فرش دستباف «ماسی درهم» در بیجار چه رسالتی دارد؟  

 سلطانی: این جشنواره تنها یک رویداد تصویری نیست؛ بلکه تلاشی هدفمند برای بازنمایی هنر فرش ایرانی از طریق «هنر دیدن» است.

عکاسی می‌تواند داستان فرش را از لحظهٔ انتخاب پشم و رنگ تا زمانی که نخ‌ها در دستان بافنده جان می‌گیرند، با حس و عمق روایت کند.  

کردتودی: چه ارتباطی میان عکاسی و فرش دیده می‌شود؟  

سلطانی: هر دو بر «نقطه» استوارند، در عکاسی دیجیتال تصویر از پیکسل‌ها ساخته می‌شود؛ هرچه تراکم پیکسل بیشتر باشد، کیفیت بالاتر می‌رود.

در فرش نیز هرچه گره‌ها و رج‌ها در واحد سطح بیشتر باشد، فرش محکم‌تر، زیباتر و باارزش‌تر خواهد بود، هر دو هنر از کنار هم قرار گرفتن هزاران نقطهٔ کوچک، آفریده می‌شوند.  

کردتودی: چرا فرش ایرانی فراتر از یک زیرانداز است؟  

سلطانی: فرش برای ایرانیان، آیینه‌ای از تاریخ، جغرافیا و زندگی اجتماعی است، در هر گره بخشی از احساس، اندیشه و هویت بافنده نهفته است.

این هنر، داستان یک خانواده را می‌گوید، از دردِ کار تا شادیِ خلق زیبایی فرش، نماد بهار و تلاش مداوم است؛ ایرانیان طراوت را نه در باغ، بلکه در خانه‌هایشان، بر بستر فرش جاری کرده‌اند.  

کردتودی: هدف اصلی این جشنواره چیست؟  

سلطانی: ما به دنبال آن هستیم که نگاه خلاق و دغدغه‌مند عکاسان چه حرفه‌ای و چه آماتوررا به فرش جمع‌آوری کنیم، هر عکاس می‌تواند از زاویهٔ دید خود، فرش را در زندگی روزمره، در آیین‌ها، در بافندگی یا حتی در سکوت کارگاه به تصویر بکشد.

این جشنواره فرصتی است تا فرش ایرانی که ریشه در فرهنگ، اقتصاد و اجتماع دارد بار دیگر و این‌بار با زبان تصویر، به جهانیان یادآوری شود که این هنر کهن، هنوز زنده و جاری است. 

کردتودی: فرش بیجار، به‌ویژه فرش گروس، جایگاه ویژه‌ای در تاریخ فرش ایران دارد، این ویژگی ریشه در چیست؟  

سلطانی: فرش گروس بیش از یک محصول زینتی، هویتی تاریخی است، بافندگی این فرش به قرن‌ها پیش بازمی‌گردد، به دورانی که سنت‌های کهن کُرد در کنار اسلام، الگوهایی از مقاومت، عشق به طبیعت و تعهد به هنر خلق کردند.

طرح‌های هندسیِ آن، مانند «لچک»، «بگ چشمه» یا «چنار»، نمادهایی از باورهای باستانی و ارتباط عمیق مردم گروس با کوه و آب هستند، این فرش، تنها زیرانداز نیست؛ سندی نساجی‌شده از تاریخ زندگی یک سرزمین است.  

https://carpetour.net/storage/photos/Bijar_Carpet_e.jpg

کردتودی: آیا این تاریخ، در فرهنگ معاصر بیجار هم میراث‌دار دارد؟  

سلطانی: هنوز در بسیاری از خانواده‌های بیجار، نخستین فرشی که برای یک دختر جوان بافته می‌شود، «لِچَک گُرَس» است، فرشی با طرح لچک در مرکز، نماد پاکی و استواری، این سنت نشان می‌دهد که فرش گروس همچنان در گفتمان فرهنگی زندگی مردم جاری است.

حتی در مراسم عروسی یا سوگواری، حضور فرش‌های خاص، بخشی از آئین‌های بومی محسوب می‌شود، این تداوم گواهی است بر اینکه فرش بیجار، هرگز از ریشه‌هایش جدا نشده است.  

کردتودی: چگونه می‌توان این میراث را در برابر فراموشی و صنعتی‌شدن محافظت کرد؟  

سلطانی: یعنی نه فقط فرش را در موزه نگه داریم، بلکه بافندهٔ امروز را توانمند کنیم تا با همان روش‌های سنتی، اما با آگاهی از جایگاه تاریخی کارش ببافد.

در بیجار بسیاری از زنان جوان هنوز با رنگ‌های گیاهی مانند رنگ گل سرخ، گردو یا مرزه کار می‌کنند، این‌ها، فرهنگ‌آفرینان واقعی هستند.

جشنوارهٔ عکاسی فرش نیز بخشی از این تلاش است، تصویر حافظی است که می‌تواند گره‌های گروس را برای نسل‌های آینده زنده نگه دارد، نه به‌عنوان اثر تاریخی، بلکه به‌عنوان هویتی زنده.  

https://vtna.ir/wp-content/uploads/2023/06/4812298.webp

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!