
فاجعهای در دل آبیدر؛
ریشههای آتش در خاک بیتدبیری
آتشسوزی گسترده در کوه آبیدر سنندج جان یک فعال جوان محیط زیست را گرفت و چند نفر دیگر را روانه بیمارستان کرد؛ حادثهای تلخ که بار دیگر ضعف زیرساختهای محیطزیستی و خلأهای مدیریت بحران در مناطق طبیعی را نمایان ساخت.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، کوه آبیدر یکی از نمادهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی استان کردستان، چند روز گذشته شاهد حادثهای تلخ و تکاندهنده بود. آتشسوزی گستردهای که در دامنههای این کوه رخ داد نه تنها بخشهایی از پوشش گیاهی این منطقه را به خاکستر تبدیل کرد، بلکه جان یکی از فعالان محیط زیست کردستان را نیز گرفت و چند نفر دیگر را راهی بیمارستان کرد که حال عمومی دو نفر از مجروحان وخیم گزارش شده است.
این حادثه غمانگیز بار دیگر ضرورت بازنگری در مدیریت بحران، سیاستهای محیط زیستی و آموزش عمومی درباره حفاظت از طبیعت را برجسته میکند.
قربانیان فداکاری؛ مدافعانی که تنها ماندند
فرد جانباخته در این حادثه، یکی از چهرههای شناختهشده در میان فعالان محیط زیست کردستان بود، جوانی که بدون هیچ چشمداشت مالی یا حمایت دولتی، تنها با عشق به طبیعت و دغدغه نسبت به آیندگان، به خاموشکردن آتش شتافت، او همانطور که بسیاری از دوستان و همراهانش روایت کردهاند، بارها داوطلبانه در مهار آتشسوزیها مشارکت کرده بود.
حضور چنین افرادی در خط مقدم حفاظت از منابع طبیعی، در عین حال که مایه افتخار است، بازتابی از خلأهای جدی در ساختار رسمی حفاظت از محیط زیست نیز هست؛ این پرسش جدی مطرح میشود که چرا نیروهای داوطلب و مردمی باید بدون تجهیزات و آموزش کافی به مقابله با بحرانهایی بروند که وظیفه اصلی آن بر عهده نهادهای مسئول است؟
ریشههای آتش در خاک بیتدبیری
آتشسوزیهای جنگلی در ایران به ویژه در مناطق غربی و زاگرسنشین پدیدهای تکراری اما فاجعهبار شدهاند؛ در سالهای اخیر دلایل متعددی برای افزایش این حوادث مطرح شده است، از تغییرات اقلیمی و خشکسالی گرفته تا دخل و تصرف انسانی، تخریب جنگلها، ساختوسازهای بیرویه و حتی سهلانگاری گردشگران و دامداران.
در مورد آتشسوزی اخیر کوه آبیدر، هنوز جزئیات دقیق دلایل وقوع مشخص نشده اما کارشناسان محیط زیست، ضعف زیرساختهای پیشگیری، نبود سیستمهای هشدار سریع، کمبود نیروی انسانی متخصص و فقدان تجهیزات مدرن مهار آتش را از جمله عوامل تشدیدکننده این فاجعه میدانند.
طبیعت زخمی، جامعه سوگوار
ابعاد خسارات ناشی از این آتشسوزی، فراتر از آمار هکتاری پوشش گیاهی از بینرفته است، آبیدر برای مردم سنندج و کردستان صرفاً یک فضای طبیعی نیست؛ بخشی از هویت فرهنگی، مکانی برای تفرج خانوادگی و پناهگاه آرامش روحی در هیاهوی زندگی شهری است، از همینرو آسیبدیدن این منطقه نه تنها به محیط زیست، بلکه به حافظه جمعی و احساس تعلق مردم نیز ضربه وارد میکند.
فقدان فعال محیط زیستی جوان نیز، غمی عمیق بر دل جامعه محلی گذاشته است، در شبکههای اجتماعی و فضای عمومی موجی از اندوه، خشم و مطالبهگری به راه افتاده؛ مردم خواستار پاسخگویی نهادهای مسئول و برنامهریزی عملی برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی هستند.
رویدادهای تلخی مانند آنچه در آبیدر رخ داد، نباید تنها با پیامهای تسلیت و ابراز تأسف نهادهای رسمی پاسخ داده شود، در دنیای امروز که بحرانهای محیط زیستی با سرعت در حال گسترشاند، ضروری است تا سیاستگذاری محیط زیست از حاشیه به متن بیاید. ایجاد سامانههای پیشبینی و پایش آتش، تجهیز مناطق پرخطر به امکانات اطفای حریق، آموزش عمومی و حمایت مالی و حقوقی از نیروهای مردمی از جمله اقدامات حیاتی است.
همچنین باید سازوکاری قانونی برای بیمهکردن فعالان داوطلب محیط زیست و حمایت از خانوادههای آنان در صورت وقوع حوادث فراهم شود، چگونه میتوان جانفشانی کسانی را که برای نجات طبیعت جان میدهند ارج نهاد، اگر هیچ پشتوانه قانونی و مادی برای حمایت از آنها وجود ندارد؟
نجات طبیعت وظیفهای همگانی
حادثه آبیدر، یادآور این واقعیت است که حفاظت از محیط زیست، تنها وظیفه یک نهاد یا گروه خاص نیست، مشارکت اجتماعی، افزایش آگاهی عمومی، تقویت سازمانهای مردمنهاد و آموزش نسل جوان باید در دستور کار قرار گیرد، همانطور که یک جوان جانش را برای طبیعت از دست داد، جامعه نیز باید ارزش این ایثار را با اقدام و نه فقط با اندوه پاسخ دهد.
در نهایت هر متر از طبیعتی که میسوزد، هشدار تلخی است برای آیندگانی که شاید دیگر نه درختی ببینند و نه صدای پرندهای بشنوند، مسئولان، فعالان، رسانهها و مردم اکنون در برابر آزمونی بزرگ قرار دارند: آیا این بار سوگ و خشم به اقدام و تغییر خواهد انجامید یا بار دیگر، با گذشت زمان، همه چیز به فراموشی سپرده خواهد شد؟
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!