حالت تاریک
یکشنبه, 12 مرداد 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی کردتودی هستید؟
نقش قدرت نظامی در انقلاب اسلامی
یادداشت؛

نقش قدرت نظامی در انقلاب اسلامی

پس از انقلاب، ایران سیاست خارجی خود را از وابستگی به قدرت‌های غربی به‌ویژه آمریکا به سمت استقلال و مقاومت در برابر سلطه خارجی سوق داد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، در طول جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونی و آمریکا و دیگر هم‌پیمانان ناتو به ایران، نقش قدرت نظامی در کنار هدایت‌های رهبری و حضور مردم برای دفاع از کشور برای همگان مشخص گردید، حتی کسانی که تا چند ماه قبل از جنگ تحمیلی نسبت به وجود و ارتقا انواع سلاح‌های نظامی برای دفاع از کشور تردید داشتند یا حتی مخالفت می‌کردند.

بر مبنای اصول بنیادین این نظریه یعنی قدرت، منافع ملی، بقا و آنارشی در نظام بین‌الملل صورت می‌گیرد، نظریه رئالیسم ذاتاً به واحدهای سیاسی به‌ویژه دولت‌ها و تعاملات مبتنی بر قدرت و امنیت توجه دارد.

 نظریه رئالیسم، یکی از نظریه‌های کلاسیک و تأثیرگذار در روابط بین‌الملل است که بر مبنای ذات قدرت‌طلب و خود یاری‌گرایانه بازیگران سیاسی به‌ویژه دولت‌ها تأکید می‌کند، از منظر رئالیسم، نظام بین‌الملل آنارشیک است و کشورها برای تأمین بقا و منافع خود، همواره در پی افزایش قدرت هستند.

 در این چارچوب، انقلاب اسلامی ایران نیز می‌تواند نه صرفاً به‌عنوان یک تحول ایدئولوژیک، بلکه به‌عنوان بازتعریف موقعیت قدرت ایران در ساختار منطقه‌ای و بین‌المللی موردبررسی قرار گیرد.

از نگاه رئالیسم، انقلاب اسلامی ایران را می‌توان واکنشی به تضعیف قدرت داخلی و ناکارآمدی ساختار قبلی قدرت نظام پهلوی تلقی کرد. سقوط رژیم پهلوی، بیش از آن که صرفاً ناشی از انگیزه‌های مذهبی باشد، از دید رئالیست‌ها، نتیجه ناتوانی در حفظ مشروعیت و توان بسیج منابع ملی برای تأمین امنیت داخلی و خارجی بود.

 
پس از انقلاب، ایران سیاست خارجی خود را از وابستگی به قدرت‌های غربی به‌ویژه آمریکا به سمت استقلال و مقاومت در برابر سلطه خارجی سوق داد، این تغییر، از منظر رئالیسم، گامی در جهت تقویت خودیاری (Self-help) و کاهش وابستگی به دیگر بازیگران قدرتمند بین‌المللی بود.

 ایران پس از انقلاب، تلاش کرد تا نقشی مستقل و اثرگذار در منطقه خاورمیانه ایفا کند، از منظر رئالیسم، این اقدام نشان‌دهنده تلاش برای افزایش قدرت نسبی در برابر رقبای منطقه‌ای همچون عربستان سعودی، اسرائیل و عراق (در دوران صدام) بود.

 جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸) و دفاع مقدسی ۸ساله که در مقابل رژیم بعث عراق انجام شد نیز از این منظر که تلاشی برای حفظ بقا و موقعیت ژئوپلیتیکی در نظام منطقه‌ای آنارشیک بود قابل‌تحلیل است.

اگرچه انقلاب اسلامی ایران دارای مؤلفه‌های ایدئولوژیک قوی بود، اما از نگاه رئالیسم، این ایدئولوژی نیز می‌تواند ابزاری برای پیشبرد منافع ملی باشد، سیاست صدور انقلاب، حمایت از گروه‌های مقاومت در لبنان، عراق و یمن، و تقابل با آمریکا، همه از منظر رئالیستی ابزارهایی برای افزایش نفوذ منطقه‌ای و تقویت موقعیت قدرتی ایران هستند.

رئالیسم فرض می‌کند که بقا اساسی‌ترین هدف هر دولت است، ایران پس از انقلاب، علی‌رغم فشارهای بین‌المللی، تحریم‌ها، جنگ و تهدیدهای نظامی، توانسته است به‌عنوان یک بازیگر مهم منطقه‌ای باقی بماند، از منظر رئالیستی، این تداوم نشانه‌ای از موفقیت در مدیریت منافع و تهدیدها در یک نظام بین‌المللی خصمانه است.

تحلیل انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه رئالیسم، نشان می‌دهد که اگرچه این انقلاب با شعارهای ایدئولوژیک و دینی آغاز شد، اما در بستر روابط بین‌الملل، بازتعریف قدرت، بقا، استقلال و تأثیرگذاری منطقه‌ای نقش اصلی را داشته است.

در این چارچوب، جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک بازیگر در پی حفظ و ارتقای قدرت و امنیت ملی خود در نظامی آنارشیک بوده است، حتی اگر این مسیر با ابزارها و گفتمان ایدئولوژیک پیش برده شده باشد.

نویسنده: حسین حیدری کارشناس مسائل سیاسی

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!