حالت تاریک
شنبه, 14 تیر 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی کردتودی هستید؟
محراب علمدار تشنه‌لب
یادداشت؛

محراب علمدار تشنه‌لب

در تاسوعا، کوه‌های کردستان در قامت علم عباس‌ ایستاده، ساکت و لب‌تشنه از یقین هستند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، تاسوعا که می‌رسد، آسمان کردستان رنگی دیگر می‌گیرد؛ سکوتی در جان کوه‌ها می‌نشیند، و صدای نی و سوز دل مردمان، در پیچ‌و‌تاب دره‌ها طنین می‌اندازد.

تاسوعا در دیار کورد، روزی است که صخره‌ها نیز زانوی تعظیم در برابر وفاداری می‌زنند و چشمان خاموش‌ترین چشمه‌ها، از اشک لبریز می‌شود.

 اینجا، تاسوعا نه تنها یک روز از تقویم عزاداری است، بلکه آیینه‌ای است از معرفت، عشق، و سربلندیِ مردمانی که سال‌ها است در وفاداری و غیرت، زبانزد روزگارند.

در روستاهای دوردست و در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های شهرهای کردستان، از سنندج گرفته تا سقز، بانه، مریوان، و دیواندره، مردم با جامه‌های سیاه گرد هم می‌آیند.

هر تپش قلب در این روز، نوای «یا عباس» را در خود می‌پیچد؛ هر نگاه، رو به افق کربلا دارد.

در این روز، مردمان کورد، جان بر سر قول می‌نهند،گ و با شور و شعور خاص خود، به استقبال خاطره‌ای می‌روند که هرگز کهنه نمی‌شود.

در میان کوه‌های سر به فلک کشیده و دشت‌های آرام، تاسوعا یادآور مردی است که وفاداری‌اش همچون صخره‌ها استوار بود؛ حضرت عباس، علمدار کربلا، قهرمانی که در اوج عطش و اندوه، هرگز از راه یقین منحرف نشد و در دل هر کورد، عباس نه فقط قهرمان عاشورا، که نماد مردانگی، وفا، و پایمردی است و در میان مردمی که صداقت را چون گوهر در دل حفظ کرده‌اند، عباس جایگاهی بی‌بدیل دارد.

مردم کردستان، با زبان شیرین کردی، نوحه‌هایی زمزمه می‌کنند که بوی خون و شرف می‌دهد، نغمه‌هایی که در هر واژه‌اش، وفاداری می‌جوشد و در هر بیتش، عطر حماسه می‌پیچد.

 واژه‌هایی که شاید در ترجمه از معنا تهی شوند، اما در دل‌ها ریشه دارند. این نوحه‌ها، نوای رزم نیست، نوای عهد است؛ عهدی با عباس، با حسین، با همه‌ حقیقت.

تاسوعا در کردستان، نه صرفاً یک آیین مذهبی، بلکه آغازی است بر تماشای انسان در نهایت مقام انسانی‌اش؛ جایی که انتخاب میان آب و ایمان، جان و وفا، عقل و عشق، به نقطه‌ای می‌رسد که تنها اهل یقین آن را درک می‌کنند و مردمان کورد، با حافظه‌ای هزارساله، هر سال در این روز، یک بار دیگر آن انتخاب را تجسم می‌کنند.

گویی عباس را در کوه‌های شاهو و آبیدر می‌بینند، ایستاده، با مشک پاره‌پاره و نگاهی که هنوز به خیمه‌ها دوخته شده.

مراسم‌های تاسوعا در این سرزمین، گرچه ساده‌اند، اما از چنان عمقی برخوردارند که دل را می‌لرزانند.

 پسران نوجوان با لباس‌های سیاه، علم‌هایی چوبی در دست دارند و اشک‌های بی‌دریغ‌شان، همچون بارانی بهاری بر زمین خشکیده می‌بارد.

زنان در سوگ، لالایی می‌خوانند نه برای خواب، بلکه برای بیداری و پیران، با دستانی لرزان، دل به خاطراتی سپرده‌اند که سال‌هاست با ذکر نام عباس آغاز می‌شوند.

در تاسوعای کردستان، هر خانه تبدیل به حسینیه‌ای کوچک می‌شود. از دیوارها، پرچم‌های مشکی آویخته‌اند و چای نذر، بی‌وقفه بین عزاداران می‌چرخد.

 هیچ‌کس غریبه نیست، همگان عضوی از یک پیکره‌اند؛ پیکره‌ای که قلبش با هر نوای «یا ابوالفضل» می‌تپد و مردم کورد، تاسوعا را با تمام وجودشان زندگی می‌کنند، نه صرفاً برای یادآوری یک مصیبت تاریخی، که برای گرامی‌داشت مفاهیمی که هنوز زنده‌اند: وفا، برادری، ایستادگی.

 آری، تاسوعا در کردستان، روز یقین است؛ روزی که در آن، هیچ شکی راه ندارد و همه چیز رنگ یقین دارد، از نگاه مردم تا صدای پای دسته‌های عزاداری و وفاداری، همان‌گونه که در عباس متجلی شد، در دل این مردم نیز جاودانه است.

تاسوعا، در کردستان، هر ساله بازمی‌گردد تا بگوید که حقیقت، تنها با شمشیر حفظ نمی‌شود، بلکه با قلب‌هایی پر از ایمان و گام‌هایی که هرگز از مسیر حق برنمی‌گردند.

 بازمی‌گردد تا بگوید که آب، هرچند گوارا، هرگز ارزشش بیش از وفا نیست و مردمی که این را دریافته‌اند، هنوز هم نام عباس را با اشک و افتخار بر زبان می‌رانند.

نویسنده: بهار محمدی

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!