«کردتودی» گزارش میدهد؛
قلم خاکی سکوت جامعه معلولین را شکست
مرضیه خاکی نویسنده مریوانی با قلمی ساده اما پُرقدرت توانسته روایتگر زندگی کسانی باشد که کمتر دیده میشوند؛ نوشتههای وی سکوت جامعه معلولین را درهم شکسته و دریچهای تازه از امید و همدلی به روی مخاطبان گشوده است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، در دل کوههای مریوان، جایی که مه صبحگاهی بر دامنهها مینشیند و صدای پرندگان با نسیم درهم میآمیزد دختری از همان خاک و همان آسمان قد کشید که نامش مرضیه خاکی است.
وی نه تنها فرزند این شهر، بلکه فرزند قلم و اندیشه است؛ دختری که با وجود محدودیتهای جسمی توانسته است با کلماتش پنجرهای تازه به جهان بگشاید و نوشتههایش روایتگر دردها و امیدهای جامعهای است که کمتر دیده میشود جامعهای از انسانهایی که با وجود معلولیت رؤیاهای بزرگ دارند.
قلم مرضیه، همچون رودخانهای آرام اما پُرقدرت مسیر خود را یافته و سالهاست در صفحات روزنامهها جاری است.
وی با هر واژه نه تنها داستانی مینویسد، بلکه امیدی میکارد امیدی برای کسانی که شاید در پیچوخم زندگی چراغی برای ادامه راه نیاز دارند.
این مصاحبه، روایتی است از زندگی و آرزوهای دختری که باور دارد معلولیت پایان راه نیست، بلکه آغازی است برای ساختن زندگی نو.
لطفاً ابتدا خودتان را معرفی نمایید؟
مرضیه خاکی هستم متولد ۱۳۶۴ از شهر مریوان. لیسانس مشاوره از دانشگاه پیام نور دارم و حدود ۷ سال است بهطور مستمر مینویسم و با روزنامه روژان همکاری میکنم کار من بیشتر در حوزه جامعه معلولین است؛ یعنی نوشتن درباره درد دلها، مشکلات و دغدغههای افراد دارای معلولیت. علاوه بر این، مصاحبههایی با روانشناسان، مددکاران اجتماعی، شاعران و نویسندگان انجام دادهام.
علاقه شما به نویسندگی از چه زمانی آغاز شد؟
کلاس هشتم بودم یادم هست در کلاس پرورشی معلممان گفت انشایی بنویسیم با موضوع «اگر قدرت داشتید چه کار میکردید؟» من هم انشایی نوشتم و جلسه بعد آن را خواندم معلمم از خوشحالی گریه کرد و گفت: خیلی از ته دل نوشتی، قدرت نویسنده شدن را داری، انشاءالله روزی نویسنده میشوی. آن روز برای اولین بار به این فکر افتادم که شاید نویسندگی مسیر من باشد هرچند تا زمان ورود به دانشگاه جدیاش نگرفتم.
چه شد که نویسندگی برای شما به شکل حرفهای آغاز شد؟
بعد از دانشگاه، روزی در فضای مجازی درد دل دختری اهل ساری را خواندم که معلول بود و با او مصاحبهای انجام شده بود همان لحظه با خودم گفتم: میشود من هم خبرنگار شوم و با مردم مصاحبه کنم، این جرقه آغاز مسیر حرفهای من بود.
اولین تجربه چاپ نوشتههایتان چگونه بود؟
برای روز معلم متنی به زبان کُردی نوشتم و در آن به تک تک معلمانم اشاره کرده بودم آقای امینیان رئیس مرکز اختلالات یادگیری، به من گفت: مرضیه مطمئن باش روزی نوشتهات چاپ میشود.
بعدها روزنامه روژان را دیدم و متنم را برای اصلاح و ویرایش فرستادم، نه برای چاپ. ده روز گذشت و ناگهان خبر رسید که نوشتهام در سنندج چاپ شده است یکی از عموزادههایم زنگ زد و گفت: مرضیه، عکس نوشتهات در روزنامه چاپ شده. آن لحظه برایم باورکردنی نبود همان نوشته مقدمه آغاز همکاری من با روزنامه روژان شد.
امروز پس از سالها فعالیت چه آرزوهایی دارید؟
آرزوهای زیادی دارم مهمترینشان این است که شرایط جسمیام بدتر نشود و بتوانم کارهای خودم را انجام بدهم میخواهم فردی مفید برای جامعه باشم دوست دارم نوشتههایم امیدی باشد برای کسانی که از زندگی ناامید شدهاند.
درخواست شما از مسئولان چیست؟
خواهش من این است که به فکر افراد مثل من باشند شغلی یا درآمدی برایمان فراهم کنند تا بتوانیم سرگرم باشیم و در عین حال به جامعه خدمت کنیم این کمترین کاری است که میتواند به ما انگیزه و امید بدهد.
سخن پایانی شما چیست؟
معلولیت پایان راه نیست؛ معلولیت راهی تازه است برای ساختن زندگی جدید. باید یاد بگیریم با شرایطمان زندگی کنیم و از دل سختیها امید بسازیم.
یکی از نمونه یادداشتهای مرضیه خاکی به شرح ذیل است:
همدلی یعنی "کنارت هستم نه برای تو متاسفم"
معلولیت ممکن است مسیر زندگی را تغییر دهد اما هرگز هدف و امید و ارزش انسان را کاهش نمیدهد.
روز جهانی افراد دارای معلولیت هر ساله در ۳ دسامبر ۱۲ آذر گرامی داشته میشود، روزی که با هدف افزایش آگاهی عمومی ترویج، احترام و حمایت از حقوق و جایگاه افراد دارای معلولیت نامگذاری شده است این روز یادآور این حقیقت است که معلولیت نه پایان تواناییها و رویاهای انسان بلکه شکلی متفاوت از زیستن و تجربه جهان است.
تاریخ نشان داده است که انسانهای بسیاری با وجود محدویتهای جسمی، حسی یا ذهنی، توانسته اند جهان را تغییر دهند زیرا باور داشتهاند ارزش انسان در اراده ذهن و روح اوست نه محدودیتهایش.
به عنوان عضوی از جامعه و به عنوان فردی دارای معلولیت بر این باور که معلولیت نه پایان زندگی بلکه آغاز فصل تازهای از آن است؛ فصلی که در آن انسان توانایی را نه در گامهای جسمی بلکه در استواری اراده و عمق باورهایش می سنجد. گاهی محدودیتها به ما میآموزند که چگونه قویتر برخیزیم روشنتر ببینم و با قلبی بزرگتر زندگی کنیم هیچ مانعی نمیتواند در برابر روح بایستد که خواهان درخشیدن است....
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!