حالت تاریک
پنج‌شنبه, 22 خرداد 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی کردتودی هستید؟
مهم‌ترین رخداد تاریخ اسلام
یادداشت؛

مهم‌ترین رخداد تاریخ اسلام

واقعه غدیر خم، تنها یک حادثه تاریخی یا یک اعلام محبت نسبت به امام علی (ع) نبود، بلکه نقطه آغاز یک جریان فکری و سیاسی عظیم در تاریخ اسلام است، جریانی که جایگاه ولایت را به‌عنوان حلقه پیوند میان نبوت و امامت معرفی می‌کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، واقعه غدیر خم، یکی از مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین رویدادهای تاریخ اسلام است که نه‌تنها در بُعد تاریخی، بلکه در بُعد اعتقادی، کلامی و سیاسی نیز جایگاهی بی‌بدیل دارد، این واقعه در هجدهم ذی‌الحجه سال دهم هجری، در منطقه‌ای به نام «غدیر خم» و در بازگشت از حجةالوداع، با حضور ده‌ها هزار نفر از مسلمانان رخ داد.

پیامبر اکرم (ص)، به فرمان الهی، کاروان حج را متوقف ساخت تا رسالتی بزرگ و حیاتی را ابلاغ کند؛ رسالتی که نه فقط برای آن روزگار، بلکه برای سرنوشت امت اسلامی تا پایان تاریخ معنا دارد.

 در این مراسم، حضرت محمد (ص) با بالابردن دست حضرت علی (ع)، جمله معروف «مَن کُنتُ مَولاه، فهذا علیٌ مَولاه» را بیان کرد و در پی آن، مسلمانان با علی (ع) بیعت کردند، این سخن، به‌وضوح حامل پیامی فراتر از محبت و دوستی بود، پیامی که به امامت، ولایت، و استمرار رهبری الهی اشاره داشت.

 از این منظر، غدیر نه صرفاً یک اعلان محبت، بلکه یک انتصاب رسمی برای زعامت سیاسی و دینی جامعه اسلامی بود، در فرهنگ شیعه، غدیر نه‌تنها به‌عنوان نقطه آغاز امامت حضرت علی (ع) شناخته می‌شود، بلکه شالودهٔ تفکر سیاسی و مذهبی تشیع را نیز شکل می‌دهد، امامت، در این نگاه، استمرار نبوت است.

 در نبود امام معصوم، وظیفه رهبری جامعه اسلامی بر عهده چه کسی است و چگونه باید جامعه را از فتنه، انحراف و ظلم حفظ کرد؟ در پاسخ به این نیاز، نظریه «ولایت‌فقیه» شکل گرفت که در واقع، تداوم همان اصل ولایتی است که در غدیر معرفی شد، بدین ترتیب، ارتباط غدیر با ولایت‌فقیه نه یک ارتباط تصادفی، بلکه پیوندی اصیل، منطقی و مبتنی بر متون دینی است.

 این نوشتار، بر آن است تا با تبیین ماهیت ولایت در واقعه غدیر، استمرار آن در عصر غیبت و تحلیل مستندات روایی و عقلی ولایت‌فقیه، نشان دهد که این نظریه ریشه در عمیق‌ترین باورهای دینی دارد و تجلی حاکمیت الهی در بستر زمان است.

  ۱. ماهیت ولایت در غدیر

حادثه غدیر خم، صرفاً یک توصیه اخلاقی یا اعلان محبت نسبت به حضرت علی (ع) نبود؛ بلکه ابلاغ رسمی نوعی از «ولایت» بود که جنبه‌ای عمیقاً دینی، سیاسی و اجتماعی داشت، پیامبر اکرم (ص) در آخرین سال عمر شریف خود، در بازگشت از آخرین حج، مأمور شد تا مأموریتی بزرگ را به انجام رساند؛ مأموریتی که اساس و استمرار هدایت امت را پس از خود تضمین می‌کرد.

در آن مکان، پیامبر (ص) فرمان توقف کاروان حج را صادر نمود و با ساختن منبری از جهاز شتران، حضرت علی (ع) را در حضور جمعیت انبوه حاضر، به‌عنوان «مولی» معرفی کرد و فرمود:

 «مَن کُنتُ مَولاه، فَهذا عَلِیٌّ مَولاه. اللّهُمَّ والِ مَن والاه، و عادِ مَن عاداه، و انصُر مَن نَصَرَه، و اخذُل مَن خَذَلَه...»

 عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» از حیث لغوی و تفسیری، بسیار مهم است، واژه «مولی» در زبان عربی چندین معنا دارد، اما در این سیاق خاص، باتوجه‌به قرائن قبل و بعد آن (مانند فراخوانی مردم، امر به بیعت، و دعای خاص پیامبر برای یاران و دشمنان علی)، نمی‌توان آن را صرفاً به معنای «دوست» یا «محبوب» دانست.

 بلکه به معنای صاحب‌اختیار، "هبر، و ولی‌ام مردم است، به‌عبارت‌دیگر، پیامبر اسلام (ص) با تعبیر «مولی» عملاً جانشینی علی (ع) را از جانب خداوند ابلاغ نمود، نه از خود، و این را به‌عنوان یک اصل دینی، نه یک انتخاب اجتماعی، اعلام کرد.

 از سوی دیگر، آیه قرآن که پیش‌ازاین واقعه نازل شد، یعنی: «یَا أَییّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ...» (مائده: ۶۷) نیز نشان می‌دهد که موضوع مطرح‌شده در غدیر خم، چنان مهم و حیاتی بوده که ترک ابلاغ آن، به‌مثابه ناقص ماندن رسالت الهی تلقی می‌شود، این امر، خود دلالت بر اهمیت بنیادین اصل امامت و ولایت در نظام دینی اسلام دارد.

افزون بر این، در پایان واقعه غدیر، پیامبر اکرم (ص) مردم را دعوت به بیعت با علی (ع) کرد. در این بیعت که به مدت سه روز به طول انجامید، شخصیت‌هایی از تمام اقشار، از جمله خلفای بعدی اهل‌سنت نیز حضور داشتند و با حضرت علی (ع) دست بیعت دادند، اگر غدیر صرفاً اظهار محبت بود، نیاز به بیعت عمومی وجود نداشت.

بنابراین، آنچه در غدیر خم اتفاق افتاد، در اصل اعلام رسمی "ولایت الهی" علی (ع) بر امت اسلام بود، این ولایت، جنبه‌ای دوگانه دارد: از یک سو، ولایت دینی در تفسیر و تبیین احکام الهی، و از سوی دیگر، ولایت سیاسی و اجتماعی در هدایت و مدیریت جامعه اسلامی. پیامبر اسلام (ص)، ولایت خود را به اذن الهی به علی (ع) تفویض کرد و بدین ترتیب، اصل «ولایت» به‌عنوان یک ساختار هدایتگر، در امت اسلامی نهادینه شد.

 نتیجه آن که غدیر آغاز تثبیت اصل رهبری الهی پس از پیامبر (ص) است، رهبری‌ای که بر پایه ویژگی‌هایی همچون عصمت، علم مدنی، عدالت، و شایستگی الهی بنا شده است، این الگو، الگویی صرفاً فردی یا احساسی نیست، بلکه نظام‌مند و قابل تداوم است، از همین‌جا می‌توان به فلسفه استمرار ولایت در قالب «ولایت‌فقیه» در عصر غیبت پرداخت که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.

 ۲. استمرار ولایت در عصر غیبت

 با آغاز غیبت کبری در سال ۳۲۹ هجری قمری، جامعه شیعه با یکی از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین چالش‌های فکری و عملی مواجه شد: در غیاب امام معصوم (عج)، چه کسی شایسته رهبری امت اسلامی است؟ چگونه باید احکام دین اجرا شود، از حدود الهی پاسداری گردد و جامعه اسلامی از تفرقه، انحراف، ظلم و بی‌عدالتی در امان بماند؟ این پرسش‌ها، تنها دغدغه‌هایی عملی نبودند، بلکه زمینه‌ساز شکل‌گیری یکی از مهم‌ترین مباحث کلامی و فقهی در تفکر شیعه، یعنی نظریه «ولایت‌فقیه» شدند.

 بر اساس مبانی فکری و کلامی شیعه، امامت و ولایت صرفاً مقامی معنوی یا توصیه‌ای اخلاقی نیست، بلکه جایگاهی است که امت اسلامی را از گمراهی حفظ می‌کند و استمرار هدایت الهی را پس از پیامبر (ص) تضمین می‌نماید، از همین رو، غیبت امام معصوم (عج) به معنای تعطیلی دین یا رهاشدن جامعه به حال خود نیست، بلکه لازم است رهبری دینی با شاخص‌های مشخص، از سوی کسانی که صلاحیت علمی، تقوایی و مدیریتی دارند، ادامه یابد.

 در این میان، نظریه ولایت‌فقیه که به‌صورت نظام‌مند و جامع توسط امام خمینی (ره) در کتاب «ولایت‌فقیه (حکومت اسلامی)» ارائه شد، پاسخی منطقی و متکی بر ادله نقلی و عقلی به این نیاز است، ایشان باتکیه‌بر روایات معتبر، اصول فقهی، و فلسفه حکومت اسلامی، اثبات می‌کنند که در عصر غیبت، فقیه جامع‌الشرایط به‌عنوان «نایب عام امام معصوم» حق و بلکه وظیفه دارد که مسئولیت اداره جامعه اسلامی را برعهده گیرد.

 فقیه جامع‌الشرایط کسی است که علاوه بر تسلط کامل بر فقه و معارف اسلامی، از عدالت، بصیرت اجتماعی، تدبیر سیاسی و توان مدیریتی برخوردار باشد، این ویژگی‌ها او را در جایگاهی قرار می‌دهد که می‌تواند در حد توان خود، نقش رهبری دینی و سیاسی را ایفا کرده، جامعه را به سمت تحقق احکام الهی، عدالت اجتماعی و مقاومت در برابر طاغوت و ظلم هدایت کند.

 از مهم‌ترین ادله نظریه ولایت‌فقیه، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 ۱. روایات اهل‌بیت (ع): از جمله توقیع شریف امام‌زمان (عج) به اسحاق بن یعقوب که در آن آمده است: «فَأمّا الحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارْجِعوا فیها إلی رُواةِ أحادیثِنا، فَإنَّهُم حُجّتی عَلَیکُم، و أنا حُجَّةُ الله.»

 این حدیث به‌روشنی بیان می‌کند که فقهای آگاه به احادیث اهل‌بیت در عصر غیبت، به‌عنوان حجت امام بر مردم محسوب می‌شوند و باید مرجع حل مشکلات و امور مردم باشند.

۲. قاعده عقلایی ضرورت حکومت: عقل، بر ضرورت وجود حکومت برای جلوگیری از هرج‌ومرج، حفظ امنیت، اجرای عدالت و پاسداری از منافع عمومی حکم می‌کند، اگر در زمان حضور پیامبر (ص) و امامان (ع)، حکومت اسلامی برای تحقق دین و قسط لازم بود، در عصر غیبت نیز این ضرورت به قوت خود باقی است.

 ۳. سیره عقلاً و اجماع فقهی: در طول تاریخ، علما و فقهای بزرگ شیعه، به اشکال مختلف در اداره امور اجتماعی، قضاوت، گرفتن زکات و خمس، و ارشاد سیاسی مردم نقش داشته‌اند، این سیره نیز مؤید پذیرش نقش اجتماعی فقیه در دوران غیبت است.

 امام خمینی (ره) بر این باور بود که همان‌گونه که پیامبر (ص) در غدیر خم حضرت علی (ع) را به‌عنوان ولی و رهبر جامعه معرفی کرد، در غیبت امام معصوم نیز باید این ولایت در حد امکان به نایب واجد شرایط او تفویض گردد، این دیدگاه، نه یک نوآوری یا بدعت، بلکه ادامه طبیعی و شرعی همان اصل امامت و ولایت است.

 نکته مهم در این نظریه، تفکیک میان ماهیت ولایت و شخص ولی است، ماهیت ولایت، امری مستمر و الهی است که از پیامبر (ص) آغاز شده و در اهل‌بیت (ع) تداوم‌یافته و در غیبت، در قالب ولایت‌فقیه ادامه می‌یابد، اما شخص ولی در هر عصر، بسته به شرایط و شاخص‌ها تعیین می‌شود و از همین رو، می‌توان نهاد ولایت‌فقیه را پاسخی دین‌مدار و عقل‌محوری به نیاز جامعه در عصر غیبت دانست.

در نتیجه، همان‌گونه که غدیر آغاز تثبیت ولایت الهی در امت اسلامی بود، ولایت‌فقیه تلاشی برای تداوم آن در بستر زمان و در غیاب امام معصوم است، این نظریه، به‌جای آن که صرفاً یک راه‌حل اضطراری یا موقت باشد، در منظومه فکری شیعه، تجلی عقلانی و شرعی استمرار خط امامت محسوب می‌شود.

 این ولایت، نه‌تنها مقامی معنوی، بلکه جایگاهی حکومتی و مدیریتی در اداره جامعه اسلامی است، به بیان دیگر، پیام غدیر تنها در مورد یک شخص خاص نیست، بلکه سخنی است از اصل الهی رهبری دینی و سیاسی که در قالب امامت و سپس در عصر غیبت، در قالب ولایت‌فقیه تداوم می‌یابد.

نظریه ولایت‌فقیه، پاسخی علمی، دینی و کاربردی به یک نیاز تاریخی است: چگونه باید جامعه‌ای که بر مبنای تعالیم وحیانی شکل‌گرفته، در نبود معصوم هدایت شود؟ این نظریه با بهره‌گیری از آموزه‌های غدیر، راهی منطقی و مشروع برای استمرار ولایت الهی در جامعه ارائه می‌دهد.

 از همین روست که ولایت‌فقیه را نمی‌توان صرفاً یک نظریه حکومتی معاصر دانست، بلکه باید آن را تداوم منطقی، فقهی و کلامی همان خطی دانست که از غدیر آغاز شد.

 با بررسی مبانی نقلی (احادیث، توقیعات، و روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام) و نیز مبانی عقلی (لزوم نظم اجتماعی، اجرای احکام الهی، و نیاز به رهبری مشروع)، روشن می‌شود که فقهای جامع‌الشرایط در عصر غیبت، با برخورداری از علم، عدالت و کفایت، شایستهٔ هدایت جامعه اسلامی‌اند.

 در نتیجه، غدیر، نه صرفاً یک روز تاریخی، بلکه آغاز فرهنگ ولایت در اسلام است، ولایت‌فقیه نیز نه انقطاع از آن فرهنگ، بلکه تجلی آن در روزگار غیبت است، این پیوستار فکری و اعتقادی، نشان‌دهندهٔ عمق حکمت موجود در نظام امامت و ولایت در اندیشه شیعی است.

 اندیشه‌ای که با استناد به وحی، عقل، و تجربه تاریخی، توانسته است پاسخی مؤثر به نیازهای سیاسی و دینی امت اسلامی در دوران غیبت ارائه دهد.

 بنابراین، شناخت دقیق غدیر و فهم صحیح از مفهوم «مولی» در آن، مقدمه‌ای است برای درک بهتر جایگاه ولایت‌فقیه؛ و دفاع از ولایت‌فقیه، در حقیقت، دفاع از اصل الهی ولایت و تحقق عملی پیام غدیر در زمانه ماست.

 واقعه غدیر خم، تنها یک حادثه تاریخی یا یک اعلام محبت نسبت به امام علی (ع) نبود، بلکه نقطه آغاز یک جریان فکری و سیاسی عظیم در تاریخ اسلام است، جریانی که به‌روشنی، جایگاه ولایت را به‌عنوان حلقه پیوند میان نبوت و امامت معرفی می‌کند.

 نویسنده: حسین حیدری استاد دانشگاه و حوزه علمیه کردستان 

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!