«کردتودی» گزارش میدهد؛
زبان گروسی از گفتار به ادبیات زنده
نویسندگان و شاعران بیجار، با کتابت گویش گروسی، در حال تبدیل زبان مادری به ادبیاتی با ریشه در هویت کردستان هستند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، گویش کردی گروسی که قرنها در دل کوههای بیجار تنها زبانِ خانه، کوچه و چوپانی بود، امروز در آستانهٔ تحولی فرهنگی بیبدیل قرار دارد، گذار از فضای گفتاری به حوزهٔ نوشتار و ادبیات دانشگاهی است.
این گویش با غنای واژگانی، ظرافت توصیفی و ظرفیت بازنمایی تجربههای زیستهٔ زنان و مردم گروس تا دهههای اخیر، هرگز بهعنوان ابزاری جدی برای خلق ادبیات داستانی یا شعری مورد استفاده نشده بود.
اما امروز، نسلی نو از فرهنگآفرینان بیجار، با نگاهی پژوهشی و هنری، دارد این زبان را از سکوت کاغذ بیرون میکشد و آن را به گنجینهای زنده تبدیل میکند.
ریشههای فرهنگی گروسی به تمدنی ۷۵۰۰ساله بازمیگردد، در دورهٔ حکومت امیر تومان (قرن نوزدهم)، این گویش نهتنها در فضاهای روزمره، بلکه در اداره و دادگاههای محلی نیز رواج داشت.
پس از او امیرنظام با توجه ویژه به فرهنگ بومی فضایی برای حفظ گویش محلی فراهم کرد، اما با ورود دولت متمرکز در دورهٔ پهلوی و سپس تأکید بر یکزبانی رسمی در نظام جمهوری اسلامی، گویشهای محلی از فضاهای رسمی کنار گذاشته شدند، در دهههای ۶۰ و ۷۰، حتی استفاده از زبانهای غیرفارسی در مدارس ممنوع اعلام شد و بسیاری از خانوادهها بهتدریج از آموزش گویش مادری به فرزندان خود دست کشیدند.
امروز چالش اصلی، وجود نداشتن نظام نوشتاری استاندارد برای گروسی است، برخلاف کردی سورانی یا کرمانجی، هنوز دیکتهٔ رسمی، دستور زبان جامع و واژهنامهٔ علمی برای این گویش تدوین نشده است.
این امر گسترش آموزش، چاپ کتاب و تولید محتوای دیجیتال را با محدودیت مواجه میکند، با این حال نویسندگان جوان با استفاده از فونت فارسی و بازنمایی صداهای گویشی در حال شکلگیری نظامی انعطافپذیر هستند که هم هویت آوایی گروسی را حفظ کند و هم در فضای نوشتاری کارایی داشته باشد.
در این میان دو چهرهٔ برجسته فرهنگی و هنری شهرستان بیجار، استاد و نویسنده جعفر سریشآبادی نخستین نویسندهٔ رمان به گویش گروسی و شاعر حماسی و معلم بیجاری محمد رحیمی رضوان شاعری که اشعارش نفسِ کوههای گروس را میکشد، بهعنوان بنیانگذاران این جنبش فرهنگی عمل میکنند.
آنها نه تنها با خلق آثار، بلکه با آگاهیبخشی و آموزش، در حال تبدیل گروسی از یک «زبان گفتاری» به «ابزاری ادبی و هویتی» هستند، این تلاش فراتر از هنر، نوعی مقاومت فرهنگی است، مقاومت در برابر فراموشی، در برابر همگونسازی و در برابر نابودی میراث زبانی که از دامان مادر به ارث بردهاند.
جعفر سریشآبادی با کتاب «فرهنگ گروس»، نخستین بار ثابت کرد که گویش گروسی میتواند ظرفیت بازنمایی پیچیدهترین مفاهیم انسانی از جنسیت و مقاومت تا خاطرهٔ جمعی و تولد دوباره روح را داشته باشد.
این اثر نهتنها در ایران، بلکه در دایرهٔ مطالعات زبانهای کمکاربرد جهان، مورد توجه قرار گرفته است، در کنار او، محمد رحیمی رضوان با شعر، جانِ گویش گروسی را زنده کرده و آن را از مرز گفتار محلی فراتر برده است.
در نهایت کتابت گروسی تنها مسئلهای زبانشناختی نیست؛ نمادی از این است که یک سرزمین هرچند کوچک، میتواند با زبان مادری خود، در میان تمدنها جای بگیرد نه با تقلید، بلکه با اصالت و این جایگیری، امروز با قلم آغاز میشود.
کتابت این گویش یک «ضرورت فرهنگی» است
جعفر سریشآبادی نخستین نویسندهٔ رمان به گویش گروسی، گفت: کتابت این گویش، ابتدا یک «ضرورت فرهنگی» بود، نه یک انتخاب ادبی، وقتی فهمیدم که فرزندان ما دیگر به گروسی صحبت نمیکنند، دانستم که باید این زبان را در قالبی دائمی ثبت کنم، نه در خاطره، بلکه در کاغذ این تصمیم، ریشه در نگرانیهای عمیق از نسلکشی فرهنگی دارد، نسلی که بدون زبان مادری، در برابر هویتهای بیگانه آسیبپذیر خواهد بود.
وی توضیح داد: در بازنمایی صداهای گروسی با فونت فارسی، چالش فنی بزرگی وجود داشته است، برای مثال صدای «ژ» در گویش گروسی با «ز» فارسی متفاوت است، یا صدای «ڤ» فارسی در این گویش وجود ندارد.
این نویسنده بیجاری با اشاره به اینکه «ما مجبور شدیم با ترکیبهایی از حروف، صداهای اصیل گروسی را به نمایش بگذاریم»، گفت: این نوعی پژوهش زبانشناختی در عمل است، به گفتهٔ سریشآبادی، این روش، میتواند پایهٔ دستور زبان نوین گروسی باشد.
وی افزود: نوشتار گروسی باید «زنده» بماند، «من نمیخواهم گروسی به زبانی موزهای تبدیل شود»، باید در مدارس آموزش داده شود، به آن رمان نوشته شود، فیلم ساخته شود، اگر فقط در کتابها بماند، یعنی بمیرد، این دیدگاه نشان میدهد که ادبیات گروسی برای سریشآبادی، پایان یک سفر نیست، بلکه آغاز یک جنبش زبانی و فرهنگی است.
شعر گروسی «نفس کوه و خون زمین» است
محمد رحیمی رضوان شاعر برجستهٔ گروسی، گفت: شعر گروسی برای او، «نفس کوه و خون زمین» است، زبان گروسی، به دلیل ماهیت آوایی و ریتمیاش، ظرفیت شاعرانهٔ بالایی دارد.
وی افزود: در زبان گروسی، ضربالمثلها خودبهخود شاعرانهاند، کافی است یک کشاورز بگوید «خاک خوشت، گندم بروست» تا شعری جاودانه متولد شود، این غنای ذاتی، الهامبخش وی برای انتقال تجربهٔ وجودی مردم گروس به شکل غزل و مثنوی بوده است.
رحیمی رضوان توضیح داد: شعر گروسی لزوماً باید با موسیقی پیوند خورده باشد، «آوازهای محلی گروس مانند هاوار، گرنی و دلنژهمیشه همراه شعر بودهاند»، بنابراین من اشعارم را طوری میسرایم که هم بهتنهایی خوانده شود، هم با سازهای بومی مانند دودک و سُرنا همخوانی داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه این رویکرد شعر گروسی را از فضای متن کاغذی خارج کرده و به فضای اجرایی و مردمی بازمیگرداند، یادآور شد: اگر به گروسی فقط بهعنوان گویش عامیانه نگاه کنیم، آن را تضعیف میکنیم، شعر گروسی میتواند در کنار شعر فارسی، عربی و ترکی، جایگاهی جهانی داشته باشد.
شاعر گروسی گفت: اما باید آن را جدی گرفت، برای رضوان، شعر گروسی تنها برای گروس نیست؛ گفتمانی است برای تمام آنهایی که به دنبال نجات زبانهای فراموششده هستند.

گویش بیجاری همواره دارای ظرفیت نوشتاری است
محمدباقر بهاری پژوهشگر فرهنگ و زبان گروس، گفت: گویش بیجاری همواره دارای ظرفیت نوشتاری بوده، اما فرصت تاریخی برای نظاممند کردن آن از دست رفته است.
وی میگوید: در متون تاریخی منطقه، بهویژه وثیقههای مربوط به زمان امیر تومان، آثاری با خط فارسی و واژگان ترکیبی گروسی دیده میشود که نشان میدهد این گویش هرگز زبانی فاقد پتانسیل کتابت نبوده است.
این محقق بیجاری با اشاره به اینکه کتابت امروز گروسی، باید بر پایهٔ همین سابقهٔ تاریخی شکل گیرد، نه بر مبنای تقلید از دیگر گویشهای کردی است، اظهار کرد: یکی از بزرگترین موانع در راه استانداردسازی خط گروسی، فقدان بررسیهای فونولوژیکی منسجم است، ما هنوز دادههای دقیقی از گویشهای ریز منطقهای مانند کرانی، یاسوکند یا بابارشانی نداریم.
بهاری توضیح داد: بدون ثبت علمی فونِتهای محلی، هرگز نمیتوانیم دیکتهای واحد و قابل قبول برای همهٔ گویشها ایجاد کنیم، پیشنهاد داریم که دانشگاه کردستان، با همکاری کارشناسان زبانشناسی، پروژهای ملی برای گردآوری واژگان، صداها و ساختارهای نحوی گویشهای گروس راهاندازی کند، پروژهای که بتواند پایهای برای آموزش رسمی کلام و نوشتار در آینده فراهم آورد.
وی خاطرنشان کرد: بدون تأسیس «کتابخانهٔ زبان گروسی»، تمام تلاشهای کتبی به زودی در معرض فراموشی قرار خواهد گرفت، هر رمان، هر شعر، هر تحقیقی که به گروسی منتشر میشود، باید در یک پایگاه معتبر ثبت شود.
این محقق بیجاری گفت: نه تنها برای حفظ، بلکه برای پژوهشهای آینده، تنها زمانی گروسی میتواند جایگاه ادبیات معاصر را پیدا کند که از آن بهعنوان زبانی زنده و پژوهشپذیر برخورد شود، نه صرفاً بهعنوان باقیماندهای از گذشته باشد.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!

