حالت تاریک
پنج‌شنبه, 27 شهریور 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی کردتودی هستید؟
سه ضلع فراموش‌شده فرهنگ کتاب
نویسنده بیجاری مطرح کرد:

سه ضلع فراموش‌شده فرهنگ کتاب

نویسنده بیجاری گفت: خانواده، آموزش و رسانه، سه ضلع فراموش‌شده فرهنگ کتاب است.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، گاهی یک کتاب، فقط کتاب نیست، نفسی است که از دل خاکی قدیمی بیرون می‌آید، نفسی که سال‌ها خفه مانده، تا کسی آن را با قلم و صبر و عشق بیدار کند.

نویسنده و معلم بیجاری، یکی از همان کسانی است که نه برای شهرت، نه برای جایزه، نه حتی برای فروش، بلکه برای زندانی نکردن تاریخ در سکوت، به سراغ کلمات رفته و با نظمی خاص در مجموعه‌هایی به نام کتاب گردآوری کرده است.

گفتگویی که پیش رو دارید، گفتگو با یک نویسنده نیست؛ گفتگو با یک حافظ است، حافظی که در دل کوه‌های گروس، در میانه کلاس‌های درس و در سکوت شب‌های طولانی، صدای گمشده نیاکان را ثبت کرده است و امروز ما به تماشا ایستاده و آن را مطالعه می‌کنیم.

یکی از آثار ماندگار استاد مریوانی، «وقتی کتاب نفس می‌کشد»، کتابی که نه درباره تاریخ سیاسی، بلکه درباره تاریخ احساسیِ کودکی‌ها، کتاب‌ها و خانه‌هایی است که کتاب خوانده‌اند.

اما مریوانی، همان‌طور که در گفتگو می‌بینید، نویسنده‌ای است که هم‌زمان در دو جهان نفس می‌کشد، یکی جهان کودک و کتاب و خانواده، جایی که فرهنگ مطالعه باید از آنجا شروع شود؛ دیگری جهان تاریخ و هویت، جایی که فراموشی یعنی مرگِ دومِ یک قوم.

او کسی نیست که پشت میز وزارتی نشسته باشد یا حمایت سازمانی داشته باشد، مریوانی مردی است که با گام‌های استوار و قلب پر از مهر و محب به زادگاهش، سال‌هاست در کتابخانه‌های محلی، در خانه‌های پیرمردان روستا، در میانه اسناد کهنه و گاهی پاره‌پاره، به دنبال ردپای حقیقت بوده است.

کتاب‌هایش «بیجار در گذر زمان» و «بیجار گروس در گذرگاه تاریخ»، نه محصول یک پروژه دولتی، بلکه حاصل شب‌های بی‌خوابی، تابستان‌های گرمِ پیاده‌روی در کوچه‌های تاریخی و زمستان‌های سردِ گفت‌وگو با راویانِ فراموش‌شده است.

در این گفتگوی تفصیلی رسانه کردتودی با استاد محمد مریوانی، معلم بیجاری از تنها ماندنِ نویسنده‌های محلی در برابر دیوار بی‌تفاوتی می‌گوید، از کتاب‌هایی که چاپ شده‌اند، اما نه در کتابخانه‌ها، نه در مدارس، حتی نه در دستان مردم شهرش، فقط در قفسه‌های خانه‌اش سخن می‌گوید.

وی معتقد است که کودکان، اگر با تاریخ خود آشنا شوند، نه‌تنها بهتر یاد می‌گیرند، بلکه بهتر زندگی می‌کنند، این گفتگو یادآوری است از این که فرهنگ، وقتی زنده می‌ماند که در محلی‌ترین سطوحش، در خانه، در مدرسه، در شهرستان‌ها نفس بکشد و مریوانی، یکی از کسانی است که در این سطوح، نفس را به کتاب و تاریخ بازمی‌گرداند.

کردتودی: خودتان را معرفی بفرمایید؟

مریوانی: محمد مریوانی هستیم متولد ۳۰ مرداد ۱۳۵۵ در شهرستان بیجار و مدرک کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلامی از دانشگاه ارومیه دارم و از سال ۱۳۷۸ و در دوران دانشجویی کار نویسندگی را آغاز کردم.

کردتودی: از نقش خانواده در ترویج فرهنگ مطالعه بفرمایید؟

مریوانی: نقش‌محوری خانواده در شکل‌گیری عادت مطالعه در کودکان، یک هشدار جدی است، خانواده نخستین نهاد در پرورش عشق به کتاب است، اما متأسفانه ناآگاهی والدین و فشارهای اقتصادی، بزرگ‌ترین موانعی هستند که کودکان را از مسیر مطالعه دور می‌کنند.

شاهد بودم والدینی فرزندانشان را از خرید کتاب منع می‌کردند، این رفتار، نشانه‌ای از نگرش نادرست به کتاب به‌عنوان یک کالای لوکس یا غیرضروری است، اگر پدر و مادر خود اهل مطالعه نباشند، تربیت کودکی کتاب‌خوان تقریباً غیرممکن است.

کردتودی: چه دورانی را برای آشنایی با کتاب توصیه می‌کنید؟

مریوانی: کودک را می‌توان از همان دوران نوزادی با کتاب آشنا کرد؛ از طریق کتاب‌های پارچه‌ای، قصه‌گویی شبانه و مهم‌تر از همه، حضور الگویی از والدینی که خود در خانه مطالعه می‌کنند.

خانواده، آموزش و رسانه سه ضلع فراموش‌شده مثلث فرهنگ کتاب است، تا زمانی که این سه نهاد به‌درستی وظیفه خود را ایفا نکنند، نمی‌توان انتظار داشت جامعه‌ای کتاب‌خوان و مطالعه گر شکل بگیرد.

کردتودی: آموزش و رسانه را دو بالِ فراموش‌شده در پرواز فرهنگ کتاب می‌دانید؟

مریوانی: مدرسه باید دومین خانه کودک برای کتاب باشد، اما متأسفانه در بسیاری از مدارس، کتابخانه‌ها یا بسته‌اند یا به‌صورت نمادین فعالیت می‌کنند، کتاب‌درسی تنها منبع دانش دانش‌آموز شده، و کتاب‌های داستانی، علمی یا شعر به حاشیه رانده شده‌اند.

انتقاد زیادی از روش‌های سنتی تدریس داریم، وقتی معلم خودش کتاب‌خوان نباشد، چگونه می‌تواند شور مطالعه را به دانش‌آموز منتقل کند؟ باید معلمان را درگیر کتاب‌خوانی کنیم، کارگاه‌های مطالعه و کتاب‌آموزی برای آن‌ها برگزار شود، معلم باید نه فقط مُدرِس، بلکه الهام‌بخش باشد.

کردتودی: نقش رسانه را در فرهنگ کتاب‌خوانی مؤثر می‌دانید؟

مریوانی: رسانه‌ها می‌توانند قدرتمندترین موتور ترویج کتاب باشند، اما متأسفانه برنامه‌های کتاب‌محور یا کم بودجه‌اند یا اصلاً وجود ندارند، در عوض، برنامه‌های سرگرمی سطحی و پرتکرار، فضای عمومی را تسخیر کرده‌اند.

امروز ضرورت همکاری سه‌جانبه خانواده، مدرسه و رسانه، بیش از گذشته است، فرهنگ‌سازی برای کتاب، کار یک‌نفره نیست، اگر خانواده کتاب بخرد، مدرسه آن را جشن بگیرد و رسانه‌ها آن را به قهرمانی تبدیل کنند، آنگاه شاهد تحولی واقعی در جامعه خواهیم بود.

کردتودی: راهکار عملی شما برای تغییر این وضعیت چیست؟

مریوانی: در پاسخ به این پرسش، پیشنهاد من این است که در هر مدرسه، یک‌خانه کتاب تشکیل شود، فضایی که دانش‌آموزان در آن بدون فشار نمره، فقط برای لذتِ خواندن جمع شوند.

همچنین، رسانه‌های محلی می‌توانند هر هفته یک کودک کتاب‌خوان را به‌عنوان قهرمان هفته معرفی کنند، این جایزه نباید مادی باشد، بلکه باید ارزش نمادین داشته باشد.

کردتودی: کتاب‌های کردی و چالش‌های فرهنگی را چگونه می‌دانید؟

مریوانی: ما در کردستان نیازمند کتاب‌های بومی و کودکانه به زبان مادری هستیم.

کودکی که با زبان مادری خود با کتاب آشنا شود، نه‌تنها بهتر می‌فهمد، بلکه هویت فرهنگی‌اش نیز تقویت می‌شود، اما متأسفانه تولید این کتاب‌ها کم و حمایت‌ها ناچیز است.

باوجود همه چالش‌ها، من به نسل جدید ایمان دارم، کودکان امروز، اگر فرصت پیدا کنند، می‌توانند نسلی کتاب‌خوان، هوشمند و فرهیخته باشند، کافی است ما بزرگ‌ترها، زمینه را برایشان فراهم کنیم.

کردتودی: جایی گفته بودید کتاب، نفسی است که باید به زبان مادری دمیده شود، بیشتر می‌توانید توضیح دهید؟

مریوانی: بله، کتاب‌خوانی نه عادت بلکه هویت است، کتاب‌خوانی وقتی معنا پیدا می‌کند که کودک در آن، صدای خودش را بشنود، نه صدای یک شهر بزرگ، یک وزارت یا یک ناشر مرکزی، کودک باید بداند که دنیایش، ارزشِ ثبت و خواندن دارد.

این امکان، فقط زمانی محقق می‌شود که کتاب‌ها به زبانی صحبت کنند که او از بدو تولد با آن نفس کشیده است، کتاب‌های کودکانه به زبان گروسی، نه یک «امتیاز فرهنگی»، بلکه یک «حق اساسی» است.

ما به کودکانمان می‌گوییم «هویتت مهم است»، اما هم‌زمان کتابی در دستش نمی‌گذاریم که به زبان او با او حرف بزند، این تناقض، کودک را درگیر سردرگمی می‌کند، یا باید زبانش را نادیده بگیرد، یا خودش را در دنیای کتاب‌ها غریبه بداند.

کردتودی: زبان مادری در کتاب به چه معنی است؟

مریوانی: من اولین باری که در کتابی، نام روستایم را دیدم، احساس کردم جهانم جای خودش را پیدا کرده، اما امروز، کودکان گروسی زبان، در کتاب‌هایشان حتی نامِ کوچه‌هایشان را نمی‌بینند، این فقط یک خلأ انتشاراتی نیست؛ این یک خلأ هویتی است.

در کتاب «وقتی کتاب نفس می‌کشد»، تلاش کرده‌ام داستان‌هایی را روایت کنم که ریشه در گویش، آیین و فضای فرهنگی گروس دارند؛ نه به‌عنوان فولکلور، بلکه به‌عنوان بخشی از تجربه زیسته است.

اما برای کودکان، نیاز به کتاب‌هایی داریم که از همان ابتدا، با زبان گروسی آغاز شوند، کتاب‌های تصویری، قصه‌های شبانه، شعرهای بازی‌گونه که مادران بتوانند با آن‌ها کودک را به گهواره بخوابانند.

کردتودی: چرا کتاب‌های گروسی کم‌تر از هوا منتشر می‌شوند؟

مریوانی: مسئله تنها در کمبود نویسنده یا مترجم نیست، مسئله در ساختار حمایتی است، ناشران بزرگ، به دنبال بازار هستند، نه حفظ زبان، مسئولان فرهنگی، به دنبال پروژه‌های نمایشی‌اند، نه پروژه‌های بنیادین، اما زبان مادری، وقتی زنده می‌ماند که در کتاب، در مدرسه، در خانه، جریان داشته باشد، نه در کنفرانس‌ها و تابلوهای تشریفاتی.

کردتودی: پیشنهاد عملی می‌دهید؟

مریوانی: هر مدرسه در منطقه گروس می‌تواند یک «کتابخانه زبانی» داشته باشد، حتی با ده جلد کتاب، کتاب‌هایی که دانش‌آموزان خودشان در کارگاه‌های محلی با همکاری معلمان و نویسندگان بومی می‌نویسند، این کتاب‌ها نیازی به چاپ مجلل ندارند؛ کافی است صادقانه و محلی باشند.

کردتودی: همچنان اعتقاد دارید آینده در دستان کودکانِ کتاب‌خوانِ گروسی است؟

مریوانی: من به کودکان گروسی ایمان دارم، کودکانی که اگر امروز کتابی به زبانشان در دست بگیرند، فردا نه فقط خواننده که نویسنده، محقق و حافظِ فرهنگشان خواهند شد، کتاب به زبان مادری، فقط وسیله انتقال دانش نیست؛ ابزاری است برای بازپس‌گیری حقِ تعریف‌کردن از خودت، به زبان خودت.

کردتودی: زبان گروسی را چگونه ارزیابی کردید؟

مریوانی: باتوجه‌به اینکه زبان گروسی جزو گویش‌های کردی با ویژگی‌های منحصربه‌فرد واژگانی و دستوری است، چالش‌هایی در تدوین کتاب کودک به این زبان وجود دارد، می‌توان بدون تحمیل ساختارهای استاندارد فارسی یا سورانی، محتوایی بومی و کاربردی خلق کرد.

در نظام آموزشی فعلی، کتاب‌های درسی به زبان فارسی تمرکز دارند و کودکان گروسی زبان از همان ابتدا با شکاف زبانی مواجه می‌شوند.

کردتودی: شما که به‌عنوان پژوهشگر تاریخ محلی، روایت‌های شفاهی و اسناد کهن را جمع‌آوری کرده‌اید، چگونه می‌توان از این منابع برای خلق داستان‌های کودکانه الهام‌بخش استفاده کرد؟

مریوانی: بله باید به‌گونه‌ای که نه فقط تاریخ را منتقل کرد، بلکه حس تعلق و افتخار فرهنگی را در نسل جدید تقویت کرد، می‌توان از اسطوره‌ها، باورها و شخصیت‌های محلیِ گروس برای خلق «قهرمانان کودکانه» استفاده کرد.

تقاطع تاریخ، ادبیات کودک و روان‌شناسی فرهنگی، نیازمند پاسخی است که نشان دهد چگونه می‌توان تاریخ را از حالت خشک و موزه‌ای خارج کرد و به ابزاری برای شکل‌دهی هویت در کودک تبدیل نمود.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!