
شاطر سنگکی که شاعر هم هست؛
دستهایی در خمیرمایه هنر
شاید کسب و کار هنرمندی و نویسندگی از درآمد بالایی برخوردار نباشد، ولی اگر این زیبایی در ذات شما باشد، میتوانید با فعالیت اقتصادی دیگر، نیاز مالی ادامه کار هنری خود را تأمین کرد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، وقتی از هنر صحبت میکنیم، انتظار داریم که هنرمند تماموقت و زندگی خود را بهپای هنری که دارد خرج کرده باشد و اگر در حوزه دیگری که ارتباط با آن ندارد مشغول باشد، برای بیننده یا مخاطب قابلپذیرش نباشد.
آنچه که امروز در بازار اقتصادی و حمایتی از هنرمندان مشاهده میشود، چرخ زندگی را نمیتوان بر اساس درآمد از یک کار هنری به چرخش درآورد و باید برای تأمین زندگی ساده و معمولی، با اشتغال و حرفهآموزی در کسبوکاری دیگر، ضمن برآورده شدن نیاز مالی، بتوان وقتی را برای لذت در کنار هنر ماندن را هزینه کرد.
همین چند سال قبل بود که طرحی به نام هنرکارت در کشور آغاز شد و در ابتدای روی کار آمدن آن، پشتوانه مالی خوبی از آن شد و بسیاری از هنرمندان بومی و سنتی هر شهر و دیاری، از مزایای حمایت مالی، بیمه و بازنشستگی بهرمند شدند و هنوز هم برخی از خبرنگاران هم در قالب نویسندگان توانستند از این طرح بهرهمند شوند.
اگرچه امروز از آن طرح حمایتی، تنها یک کارت شناسایی بانکی به جا مانده و دیگر خبری از هدایای نقدی و حمایتی نیست، ولی همچنان قشر هنرمند کشور، انتظار دارند که شاید دوباره به روزهای خوب برگردد و دروازههای جدیدی نیز بروی این قشر آسیبپذیر باز شود.
گفتگوی تفصیلی را با هنرمند، نویسنده، تاریخنگار، نقاش ساختمان و شاطر نانوایی سنتی سنگک، محمد عظیمخانی را ببینید و بخوانید که برای یک هنرمند، هیچ نامهربانی و کمبودی، سد راه عشق و علاقه به این زیبایی نیست.
از کی به هنر علاقه داشتید
شاطر نانوایی سنگکی فاز یک شهر بیجار گفت: سالهاست که به هنر علاقه دارم و بهتر میتوان گفت که از همان روزی که در هنرستان در کنار رشته ساختمان، سراغ رمانهای تاریخی رفتم و دیدم علاقه زیادی به نویسندگی دارم، به علت وضعیت اقتصادی خانواده، هیچگاه از هنر سخن نگفتم و به کارگری مشغول شدم.
وی افزود: شاید بتوان گفت که همان سالها بود که به تاریخ هم خیلی علاقهمند شدم، منابع زیادی در دسترس نبود، کتابهای محدودی را در کتابخانه مرکزی شهر بیجار میتوانستم در اوقات بیکاری بخوانم و حتی تا حدودی هم یادداشتبرداری میکردم که بعدها در خانه هم برای یادآوری آن را مطالعه کنم.
شاطر محمد ادامه داد: پس از فراغت از تحصیل در هنرستان با همان دستمزد کارگری ساختمانی، یک سررسید تاریخگذشته که هم صفحات زیادی داشت و هم در حاشیه آن، وقایع تاریخی روزانه را نوشته بود تهیه کردم و از همان روز نوشتن را شروع کردم و چون هزینه خودکار و کاغذ برایم مهم بود، خوشخطی و یا شکستهنستعلیق هم را آموختم و تازه هم خوشنویسی با خودکار را تمرین میکردم و هم تاریخ بیجار را یادداشت میکردم.
گویا دست هنرمندی زیادی دارید
شاطر محمد گفت: چون در شهر بیجار و بچه حاشیه شهر بودن، محدودیت خاص خود را دارد و بیشتر خانوادههای این مناطق اهمیت زیادی به اینکه فرزندشان چه علاقهای دارد نمیدهند، حق هم دارند، مشکلات و مسائل اقتصادی و اجتماعی زیادی دارند که دیگر فرصتی برای این توجه و دقت ندارند.
وی ادامه داد: خودم را هنرمند نمیدانم چون نتوانستم مدرک درستوحسابی برای علایقم کسب کنم، اگر ادعا دارم در نویسندگی تبحر دارم فقط بر اساس دستنوشتههایی است که تهیه و جمعآوری کردم و اگر هزینه نشر و چاپ را بتوانم تهیه کنم، امکان انتشار اولین چاپ کتاب خودم را میتوانم رقم بزنم.
این هنرمند بیجاری توضیح داد: بعد از نویسندگی که تا حدودی ادامه دادهام، به خوشنویسی هم علاقه پیدا کردم و با دوستان خوشنویسی که داشتم، مراحل اولیه آن را بهسرعت آموختم و در حال حاضر هم به تمرین خوشنویسی «وارونه» مشغولم که یک نمونه آن را در همین نانوایی روی دیوار با ماژیک نوشتم.
شاطرمحمد گفت: بچه حاشیه شهر که باشید، راههای زیادی به ذهنت میرسد که بتوانی به هدفی که دارید برسید یا حداقل نزدیک است، برای علاقهای که به عکاسی از طبیعت و چهره افراد داشتم هم با کسانی که دوربین عکاسی داشتند طرح دوستی ریختم و رفتهرفته در این هنر هم توانایی کسب کردم.
وی افزود: وقتی هم که به خدمت سربازی رفتم، چون تجربه کارگری ساختمانی داشتم، ادعای استاد بنایی به سرم زد و در همان روزهای نخست سربازی در واحد مهندسی مشغول شدم و چون حرفهای بودم، سایر سربازان من را استاد صدا میزدند و برای ساختوسازی برخی از اماکن، گوشبهفرمان من بودند.
این هنرمند گفت: پس از سال اول خدمت، با واحد روابطعمومی آشنا شدم و از آنجا که کار با دوربین عکاسی را بلد بودم، توانستم سال دوم را در آن قسمت باشم و کار فیلمبرداری و مصاحبه با برخی از چهرههای مسئول را هم یاد بگیرم که در نوع خود تجربه بسیار ارزشمند برای من بود.
حالا چرا به نانوایی اشتغال دارید
شاطرمحمد گفت: شغل نانوایی را پس از آنکه از سربازی برگشتم آموختم، واقعیت این بود که دوست داشتم در این حرفه هم توانایی داشته باشم، در نانوایی سنگکی که در همسایگی ما بود صحبت کردم و با استعدادی که داشتم خیلی زود یک شاگردی ساده به شاطری رسیدم و هنوز هم که هنوز است، نان سنگکی با کیفیتی را به مردم تحویل میدهم.
وی ادامه داد: پس از آنکه در حرفه نانوایی سنگکی توانایی یافتم، به فکر افتادم که برای خودم یک مغازه نانوایی بزنم و نانی که خودم به آن علاقه دارم را با تبحری که یافتم پخت کنم و به دست مردم برسانم.
این هنرمند گفت: وقتی که پول نداشته باشید، مجبورید کار دیگری را شروع کنید تا برای آنچه که علاقه دارید بتوانید هزینه کنید، مدت زیادی را بهصورت راننده بینشهری مشغول شدم و با سرویسهایی که میرفتم، هم صاحب ماشین از کارم راضی بود و همچون بهصورت اصولی و درست رانندگی میکردم، همان سال اول بهعنوان راننده نمونه معرفی و تشویق شدم.
وی توضیح داد: در کنار رانندگی، به علت اینکه فقط در طول روز میتوانستم ۲ سرویس رفتوبرگشت را طبق قانون راهنماییورانندگی فعالیت داشته باشم، در اوقات فراغتی که شبانه داشتم، به شغل نقاشی ساختمان مشغول شدم و امروز در کنار کار نانوایی، بیشتر وقت شبهنگام را به نقاشی ساختمانها و آپارتمانها مشغول هستم.
هنر دیگری هم هست که نگفته باشید
شاطرمحمد گفت: حدود دو سالی است که به شعر هم علاقه پیدا کردهام، وقتی که وضو میگیرم و با ورز دادن خمیر کارم را شروع میکنم، شعرهایی که شنیدهام را بازخوانی میکنم و بعد از چند دقیقه میتوانم بر همان وزن و قافیه، شعرهای جدیدی و ادبی را به زبان بیاورم که در زمان استراحت نیم روزی در نانوایی، در دفترچهای که دارم ثبت میکنم.
وی افزود: علاقهای که به هنر دارم را شاید نتوانستم بهدرستی ادامه دهم؛ ولی ذوق هنری خود را هیچگاه سرکوب نکردم و به همان توجه و اهمیتی که به هنر دارم، میتوانم در شعر گفتن هم توانایی خود را نشان دهم و اشعار خود را شاید روزی به چاپ برسانم.
این هنرمند توضیح داد: بیشترین علاقهای که اگر امروز به نان سنگک دارم را به همین شعرسرایی و شعرخوانی است، زیرا در جنبوجوشی که برای تهیه نان و خمیر باید داشته باشم، یک نوع آهنگ خاصی را در حرکت دارید که خود زمینهساز شعر دارد.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!