
دفترچه خاطرات ورزشی؛
ذوالفقارنسب؛ معلمی بزرگ در میدان فوتبال
بیژن ذوالفقارنسب، چهره شاخص و پرافتخار فوتبال ایران، از کوچههای سنندج تا زمینهای سبز ملی، مسیری را پیمود که هر برگ آن یادآور تلاش، دانش و تعهد است.
به گزارش خبرنگار گروه ورزشی پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، بیژن ذوالفقارنسب در سال ۱۳۲۷ در محله چهارباغ سنندج چشم به جهان گشود، فضای ساده و صمیمی شهر در آن سالها، بستر نخستین جرقههای علاقه او به فوتبال بود.
او فوتبال را از دوران دبیرستان آغاز کرد و در سالهای نوجوانی استعدادش چنان نمایان شد که خیلی زود پایش به تیمهای منتخب شهر باز شد و نخستین حضور رسمیاش در سال ۱۳۴۳ و در قالب تیم منتخب سنندج رقم خورد؛ جایی که همراه با تیم آموزشگاههای استان کردستان، در مسابقات کشوری خوش درخشید.
سال ۱۳۴۶ نقطه عطفی در مسیر او بود، ذوالفقارنسب در دیدار دوستانه برابر تیم کرمانشاه با پیراهن تاج سنندج چنان بازی کرد که نگاه مربیان را به خود جلب نمود.
یک سال بعد، تیم دیهیم تهران برای برگزاری مسابقه به سنندج سفر کرد و عملکرد درخشان بیژن جوان، نظر کادر فنی تهرانیها را جلب کرد و همین اتفاق سرآغازی شد تا او، همزمان با ادامه تحصیل در سال پنجم دبیرستان، راهی تهران شود و مسیر تازهای در فوتبال و زندگیاش آغاز گردد.
نخستین تیم تهرانی او، باشگاه افسر (نگهبان) بود؛ جایی که تحت هدایت آقای کردنوری تمرینات حرفهای فوتبال را دنبال کرد.
همزمان تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته تربیت بدنی دانشسرای عالی تهران آغاز نمود و میان درس و فوتبال تعادلی مثالزدنی برقرار کرد و سه سال حضور در تیم افسر، او را برای جهشی بزرگتر آماده ساخت؛ جهشی که با پیوستن به تیم پاس تهران اتفاق افتاد.
ذوالفقارنسب در پاس روزهای خوبی را پشت سر گذاشت و خیلی زود توجه مربیان تیم ملی را جلب کرد.
حضور او در اردوی تیم ملی در همان سالهای ابتدایی، نشان از جایگاه ویژهاش داشت. بعد از دو فصل در پاس، پرسپولیس مقصد بعدیاش بود؛ تیمی که در آن روزگار از پرطرفدارترین و موفقترین باشگاههای ایران به شمار میرفت.
کارنامه باشگاهی او پر از افتخارات ارزشمند است؛ قهرمانی در سومین دوره جام تخت جمشید با پرسپولیس در سال ۱۳۵۴، نایب قهرمانی همان رقابتها در سال ۱۳۵۵، مقام سوم جام تخت جمشید با پاس تهران در سال ۱۳۵۲ و مقام چهارم در سال ۱۳۵۳.
او با تاج سابق نیز در جام میلز هندوستان به مقام قهرمانی رسید و همراه با دانشسرای عالی ورزش، سه بار قهرمان مسابقات دانشگاهها و مدارس عالی شد.
اما درخشش او فقط به عرصه باشگاهی محدود نبود. ذوالفقارنسب با پیراهن تیم ملی ایران نیز افتخارات فراوانی کسب کرد، از جمله قهرمانی در جام ملتهای آسیا ۱۳۵۶، قهرمانی در نخستین دوره جام ایران در سال ۱۳۵۳، نایب قهرمانی در دوره دوم همان رقابتها با بازوبند کاپیتانی تیم ملی «ب»، قهرمانی جام دوستی ۱۳۵۵ و حضور در مسابقات مقدماتی المپیک مونترآل. در سال ۱۹۷۷، او همراه با تیم ملی ایران در المپیک مونترآل شرکت کرد؛ افتخاری که تا امروز در حافظه فوتبال ایران باقی مانده است.
بیژن ذوالفقارنسب ۱۶ بار پیراهن تیم ملی را بر تن کرد و در تمام این سالها با تعهد و انگیزه مثالزدنی در میدان حاضر شد و سبک بازی او ترکیبی از هوش تاکتیکی، قدرت بدنی و آرامش روانی بود؛ ویژگیهایی که باعث میشد مربیان به او اعتماد ویژهای داشته باشند.
اما زندگی ورزشی او تنها به حضور در زمین محدود نشد. در سال ۱۳۵۲ موفق به اخذ مدرک لیسانس تربیت بدنی شد و پس از پایان خدمت سربازی، بهعنوان عضو هیأت علمی مدرسه عالی ورزش مشغول به کار گردید و از همان زمان رسالت خود را در آموزش و تربیت نسلهای جدید تعریف کرد که بسیاری از شاگردانش بعدها در عرصه ورزش کشور به موفقیت رسیدند و این یکی از میراثهای ارزشمند او به شمار میرود.
ذوالفقارنسب بعدها به جرگه مربیان فوتبال نیز پیوست و سالها تجربه و دانش خود را در خدمت تیمهای باشگاهی و ملی قرار داد.
نگاه علمی او به ورزش و بهرهگیری از دانش آکادمیک در کنار تجربه میدانی، از او چهرهای متفاوت در فوتبال ایران ساخت؛ چهرهای که همواره به عنوان «استاد» در میان ورزشکاران و اهالی رسانه شناخته میشود.
او نمونهای روشن از پیوند میان علم و عمل در ورزش ایران است، مسیری که از کوچههای سنندج آغاز شد، در زمینهای پرهیجان تهران بالید، در لباس تیم ملی به اوج رسید و در دانشگاهها و سالنهای درس به نسلهای بعدی منتقل شد.
دفترچه خاطرات ورزشی امروز با ورقزدن زندگی بیژن ذوالفقارنسب، تصویری از مردی را به نمایش میگذارد که هم ستارهای درخشان بر آسمان فوتبال بود و هم آموزگاری فرهیخته در میدان دانش که نام او در حافظه فوتبال ایران همچنان زنده است؛ نامی که با افتخار و تلاش گره خورده و برای همیشه در تاریخ ماندگار خواهد ماند.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!