«کردتودی» گزارش میدهد؛
سربازی که برای خدا ایستاد
سید منصور بیاتیان بسیجی دلسوز و فرمانده نامآشنای کردستان، از روزی که جوانی بیش نبود ردای خدمت بر تن کرد و تا لحظه شهادتش از مسیر ایمان و مردم فاصله نگرفت؛ مردی که چهره مهربانش مایه آرامش مردم و صلابتش کابوس دشمنان بود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، هفته بسیج فرصتی است تا بار دیگر به نامهایی بازگردیم که هر کدام بخشی از امنیت و آرامش امروز کشور را رقم زدند؛ نامهایی که شاید سالها از شهادتشان گذشته باشد، اما همچنان حضورشان در یاد مردم زنده است. در میان چهرههای برجسته این دیار، شهید سید منصور بیاتیان یکی از فرماندهانی است که خاطره حضورش هنوز در بیجار و سقز جریان دارد؛ فرماندهای که در میدان جنگ قامت استوار داشت و در میان مردم، به مهربانی پدری دلسوز شناخته میشد.
سید منصور بیاتیان در پانزدهم مهر ۱۳۲۷ در روستای دارغیاث چشم به جهان گشود. خانواده او از طبقه ساده و زحمتکش روستا بودند؛ خانوادهای که تقوا، صداقت و احترام به مردم در آن ارزش نخست به شمار میرفت. بیاتیان از همان کودکی مزه کار، مسئولیت و سختی را چشید و خیلی زود آموخت که زندگی بدون خدمت به دیگران معنا ندارد.
مرگ پدر در دوران نوجوانی نقطه عطفی در زندگی او بود. از همان روز بار زندگی خانواده را بیصدا بر دوش گرفت و بعدها که تشکیل زندگی داد، پدر سه فرزند شد؛ اما با همه مشغلهها از فعالیتهای انقلابی دست نکشید. با اوجگرفتن نهضت اسلامی، او از جوانانی بود که بیپروا وارد میدان مبارزه شد؛ از پخش اعلامیههای امام گرفته تا همراهی با راهپیماییها و نوشتن شبانه شعارهای انقلابی بر دیوارها.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بیاتیان نخستین قدمهای جدی خود را برای سازماندهی نیروهای مردمی در بیجار برداشت.
او ابتدا به کمیته انقلاب اسلامی پیوست؛ اما خیلی زود به همراه چند نفر از یاران انقلابی، سنگبندی سپاه پاسداران این شهرستان را گذاشت. حضور او در سپاه بیجار نقطه شروع دورهای بود که نقشآفرینیاش بهتدریج شکل گستردهتری به خود گرفت.
فرماندهی عملیات سپاه بیجار، حضور مؤثر در سپاه سردشت و سپس قبول مسئولیت فرماندهی اطلاعات و عملیات سپاه سقز، از مهمترین مقاطع فعالیت او بود. نزدیک به سه سال مدیریت او در سقز با عملیاتهای پیچیده، مقابله با گروهکها و حضور مستمر در میدان همراه بود.
بسیاری از رزمندگان آن دوران، آرامش خود را مدیون تدبیر و شجاعت این فرمانده خاکی و بیادعا میدانند.
حضور او در عملیاتها تنها یک مأموریت نظامی نبود؛ مسئولیتی بود که از عمق باور دینیاش سرچشمه میگرفت. رابطه بیاتیان با مردم مناطق درگیر یک رابطه نظامی نبود، رابطهای پدرانه بود. روایتهایی از آن روزها وجود دارد که وقتی گزارشی از ظلم گروهکها به مردم میرسید، اشک از چشمانش جاری میشد و همان اشک ساعاتی بعد تبدیل به ارادهای آهنین در میدان نبرد میگشت.
چهارم شهریور ۱۳۶۳ روزی بود که تقدیر، مسیر زندگی او را تغییر داد در جریان درگیری با نیروهای ضدانقلاب در روستای آیچی سقز، گلولهای به سینهاش نشست و او همانجا به یاران شهیدش پیوست.
خبر شهادت او در بیجار موجی از اندوه اما درعینحال افتخار بر جای گذاشت؛ مردم میدانستند یکی از تکیهگاههای اصلی خود را ازدستدادهاند.
وصیتنامه او نیز سندی از روحیه عاشقانه و معنویاش است. بیاتیان در بخشی از وصیت خود با همان صداقت همیشگی نوشته بود:
آمدهام تا آنچه دارم در راه خدا تقدیم کنم… اگر فردا نبودم، مردم را بگو که راه امام را رها نکنند و خود را به ایمان بسپارند.
سید منصور بیاتیان در کنار کارهای بزرگ نظامی، چهرهای اجتماعی و مردمی نیز بود بسیاری از اهالی بیجار و سقز به یاد دارند که بخشی از حقوق ماهانهاش را بینامونشانی به خانوادههای نیازمند میداد.
او حتی در سپاه صندوقی برای کمک به محرومان ایجاد کرد تا هیچ خانوادهای در تنگنای معیشت تنها نماند.
عشق او به امام حسین (ع) نه فقط یک وابستگی معنوی، بلکه انگیزهای در تمام تصمیمهایش بود.
بارها گفته بود که «تنهایی امام در کربلا» را با تمام وجود حس میکند و همین حس او را در مسیر دفاع از مردم و انقلاب ثابتقدم نگه داشته بود.
امروز، سالها پس از شهادتش، نام سید منصور بیاتیان همچنان در میان مردم منطقه به نیکی برده میشود؛ نه فقط بهعنوان یک فرمانده شجاع، بلکه بهعنوان انسانی که ایمان، تواضع و مردمدوستی را در عمل معنا کرد.
مردی که آرام زندگی کرد، مردانه جنگید و زیباتر از همه، با سربلندی از این دنیا رفت.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!